مدیر در نقش کوچ برای توسعه فعالیتهای درون سازمانی الزامی است. مدیران در بالاترین جایگاه اداره هر سازمان و یا نهاد اجتماعی و اقتصادی هستند و باید مهارت کافی در ارائه راهکارهای عملیاتی را داشته باشند. در دنیای امروز توسعه فعالیتهای سازمانی با برنامهریزی منظم کار گروهی و تدوین استراتژی هدفمند انجام میشود. مدیران، اصلیترین مهره در چنین سازوکاری هستند که باید از قابلیتهای ویژه رهبری برخوردار باشند. تکنیکهای مدیر در نقش کوچ برای آمادهسازی چنین مدیرانی است تا خود به تنهایی در نقش یک سازمان دهنده حرفهای ظاهر شوند.
مدیر در نقش کوچ یک رویکرد عملیاتی است تا به تقویت قابلیتهای رهبری آنها بیافزاید. مدیران باید بتوانند بهترین نتایج را از فرصتهای پیش رو و با در نظر گرفتن امکانات موجود به دست آورند و وقتی در این مسیر موفق هستند که خود به تنهایی قابلیت کافی برای شناسایی چالشها، تحلیل نتایج، بررسی قابلیتهای افراد و توان رهبری گروه را داشته باشند. در یک کلام مدیری موفق است که در مهارتهای کوچینگ دستی بر آتش داشته باشد. در این مقاله از مرکز بیزینس کوچینگ شوهاز به مفهوم مدیر در نقش کوچ میپردازیم و از جزئیات برنامه اجرای آن تا مزایا و قابلیتها صحبت میکنیم.
چرا مدیر به مهارت کوچینگ نیاز دارد؟
همه مدیران کموبیش از دانش مدیریت اطلاع دارند. عموم مدیران نیز بر این موضوعات علمی مسلط هستند و قطعاً در ارتقاء دانش خود تلاش میکنند. اما آیا مشکل سازمانها در عدم آگاهی مدیران مجموعه است و یا در عدم توانایی اجرای دانستهها میچرخد؟
آموزش مدیریت یک بحث کلی و البته ضروری است. اما قطعاً مدیران در چالش موضوعات آموزشی قرار ندارند؛ بلکه به راهکارهایی برای چگونگی پیادهسازی دانستههای علمی نیاز دارند. تفاوت یک مدیر موفق با مدیران همه چیزدان در همین است. چرا که مدیران موفق میتوانند دانستهها و یا تفکرات و ایدههای خود را اجرایی کنند.
هر مدیری برای سازمان تحت نظارت خود برنامهریزی میکند؛ اما همه مدیران در اجرای استراتژیها و تحقق اهداف موفق نیستند. مدیران به مهارتهای کوچینگ نیاز دارند تا بتوانند ایدههای خود را از فاز طراحی تا مرحله عملیاتی اجرا کنند. مدیر در نقش کوچ برای ارتقاء دانش علمی مدیران نیست، بلکه به آنها کمک میکند تا دانش خود را در پیادهسازی اهداف خود به کار گرفته و آنچه در سر دارند را به حیطه عمل بیاورند و بتوانند سازمانی را عملیاتی مدیریت کنند. مدیران برای عملیاتی شدن به تکنیکهای کوچینگ نیاز دارند.
مهارتهای کوچینگ مدیران چیست؟
حالا که اهمیت مدیر در نقش کوچ صحبت کردهایم و قرار است تا برای عملیاتی شدن ایدهها و دانش مدیران در سطح سازمانی از مهارتهای کوچینگ استفاده کنیم، لازم است تا با همین مهارتها نیز آشنا شویم. هر مدیری که بخواهد تا در نقش کوچ ظاهر شده و با تسلط کامل ارکان مدیریت سازمانی خود را زیر نظر بگیرد، باید حداقل مهارت های زیر را داشته باشد:
- مهارت گوش دادن: وقتی در مدیریت موفق هستید که در قدم اول مشکلات، چالشها و نتایج را بررسی کنید. البته به عنوان مدیر نمیتوانید تکبهتک اطلاعات را استخراج کنید. استخراج اطلاعات وظیفه کارمندان است و مدیر در نقش کوچ باید مهارت کافی در گوش دادن به نتایج را داشته باشد. مدیرانی که پای صحبت کارمندان خود نمینشینند و یا در جلسات مهم اداری با دیگر مدیران از دیگر مجموعهها و سازمانها بیحوصله هستند، قطعاً نمیتوانند بازخورد کافی از تمامی جریانها داشته باشند. این مدیرها در همین قدم اول قافیه را باختهاند، زیرا بدون مهارت گوش دادن هیچ بازخوردی از شرایط حاکم بر مجموعه ندارند.
- مهارت ارتباط هدفمند: ارتباطات از مهارتهای کلیدی مدیران موفق است که در سطوح گوناگون و با تکنیکهای متفاوت اجرا میشود. ارتباط با کارمندان، مهمانان، مدیران در دیگر سازمانها و شرکتها و… همگی در این مهارت خلاصه شده است. مدیری که خود را از گروه کارمندان جدا میکند و یا بیش از حد در میان آنها میچرخد، قاعدتاً از رفتار حرفهای یک مدیر آگاه فاصله گرفته است. مهارت برای ایجاد ارتباط هدفمند با رعایت حد و حدود، یک اصل کلیدی است. در عین حال مدیران باید از تکنیکهای مؤثر در فنون مذاکره برخوردار باشند تا در جلسه با همتایان خود از دیگر سازمانها دست بالا را بگیرند. مهارت در برقراری ارتباط هدفمند از موضوعات کلیدی برنامه مدیر در نقش کوچ است.
- همراهی با کارمندان: برای موفقیت در مدیریت و تحقق برنامهها و رسیدن به چشماندازها به همراهی تمامی کارمندان نیاز دارید. با کارمندانی که از شما میترسند و یا شما را جدی نمیگیرند و حتی نسبت به شما بیاعتنا و یا عصبی هستند، نمیتوانید موفقیتی پایدار را تجربه کنید. همراهی و یا بهتر بگوییم همدلی یک اصل کلیدی در مدیریت موفق است. البته بحث اخلاق را کنار نگذاریم. منظور از همدلی قطعاً ترغیب احساس کارمندان برای بهتر کار کردن نیست؛ بلکه به نوعی ایجاد حس توجه و آگاه بودن است. مدیریتی که در جریان احوال کارمندان خود است و در مجموعه همراه آنها حضور دارد، خودبهخود به فردی محبوب، آگاه و مسئول تبدیل میشود. حالا این کارمندان هستند که برای تحقق اهداف این مدیر آگاه تلاش صمیمانه دارند.
- تعهد در اجرای برنامهها: مدیران تصمیمات زیادی میگیرند، اما در نهایت زمانی موفق هستند که به تصمیمات و اهداف خود پایبند باشند. متأسفانه تصمیمات احساسی و یا تصمیمات بدون بررسی تمامی جوانب در سطح مدیریتی بارها دیده میشود. مدیرانی که از تمامی زوایا اطلاع ندارند و همگی جوانب را در نظر نمیگیرند، در تهاجم تصمیمات اشتباه گرفتار خواهند شد. تصمیماتی که در بسیاری از موارد مسیر اجرایی شدن را طی نکرده و یا تبعات نامطلوب به همراه دارد. اما بدتر از تصمیمات اشتباه عدم تعهد در اجرای برنامهها است. مدیرانی که بدون آگاهی تصمیمی را گرفته و بعدها با مشکلات آن روبرو میشوند، ممکن است از اجرای برنامهها شانه خالی کنند. این فرار از تعهد آنها را در نزد افراد مجموعه نامطمئن، متزلزل و در نهایت غیرکارآمد نشان خواهد داد.
مدیر در نقش کوچ چه اهدافی را دنبال میکند؟
آموزش کوچینگ برای آن است که مدیران را از نیروهای منفعل به افراد فعال تبدیل کنیم. مدیران حرفهای برای پیشبرد اهداف و تدوین استراتژی از مشاوران آگاه استفاده میکنند. ولی زمانی در به کارگیری نظرات مشاورهای توانمند هستند که درک کاملی از شرایط داشته باشند. در واقع مدیر موفق کسی است که میتواند با مشاور خود همفکری کند، نه اینکه تابع نظرات او باشد!
خیلی ساده اگر مدیری علاقه دارد تا حرف اول و آخر در تصمیمات درون سازمانی را زده باشد و در نهایت تصمیمساز نهایی خود او باشد، باید بر تکنیکهای کوچینگ مسلط بوده و توانایی پیدا کردن راهکارهای مفید و استراتژیهای هدفمند را داشته باشد. اهداف آموزشی کوچینگ در سطح مدیران میتواند موارد زیر باشد:
- ارتقای مهارت کوچینگ در مدیران کسبوکارها
- تقویت توان رهبری در مدیران
- پیدا کردن نقاط قوت و توانمندسازی مدیران برای برقراری ارتباط بهتر با کارمندان و پرسنل سازمان
- تسلط بر اصول مایندست کوچینگ و مهارت استفاده از آن برای تغییر در نگرش و سبک مدیریت سازمان
- ارتقای مهارتهای مدیر برای ایجاد تعادل و توازن بین منابع موجود و حفظ و به کارگیری این منابع
- بررسی استراتژیهای سازمان و آماده کردن مدیران برای تحقق برنامهها و توسعه سازمان
دستاوردهای مدیر در نقش کوچینگ چیست؟
مدیر در نقش کوچ یک تکنیک عملیاتی است. حتماً شنیدهاید که میگویند به جای ماهی دادن ماهیگیری را یاد بده! مدیر در نقش کوچ نمونه عملیاتی همین ضربالمثل ساده است. زیرا قرار است تا مدیران را به افراد فعال در اجرای برنامههای کوچینگ تبدیل کنیم. البته این طور نیست که مدیران آینده از حضور مشاورین بینیاز باشند. بلکه هدف آن است که این مدیران را به افراد توانا در همفکری با مشاوران تبدیل کنیم. به شکلی که بتوانند از میان خیل ایدهها و راهکارها بهترین آنها را انتخاب کنند و یا خود به تنهایی در رأس تدوین برنامه جامع استراتژی سازمان قرار بگیرند. دستاوردهای مدیر در نقش کوچ برای افراد به قرار زیر است:
- افزایش مهارت در تصمیمگیریهای سازمانی و توانایی حل مشکلات و چالشهای مدیریتی
- تقویت حس خودآگاهی در مدیران
- ارتقای مهارت برنامهریزی و هدفگذاری برای تدوین استراتژیهای سازمانی
- تقویت مهارتهای رهبری در مدیران برای افزایش کیفیت عملکرد کارکنان
- شناسایی و حذف موانع موجود در مسیر توسعه مهارتهای مدیریتی
- شناسایی استعدادها و توانمندیها و تقویت آنها
- ایجاد انگیزه و خودباوری در مدیران
- مشاوره برای شناسایی برنامههای سازمانی و تدوین راهکار مناسب مدیریتی
آموزش کوچینگ با رویکرد سازمانی
اهداف مدیر در نقش کوچ لزوماً برای افزایش مهارتهای مدیران نیست. قطعاً بسیاری از مدیران ردهبالا و متوسط و حتی صاحبان کسبوکار های کوچک و بزرگ دانش کافی از مهارتهای کوچینگ را دارند؛ اما لازم است تا برای تدوین یک استراتژی عملیاتی از برنامه مدیر در نقش کوچ استفاده کنند.
در این صورت کوچینگ صرفاً ارائهی راهکار نیست، بلکه تهیه یک چارچوب از ماهیت سازمان است تا مدیران با استناد به این چارچوب برای تصمیم گیریهای کلیدی استفاده کنند. هر سازمان بزرگ و حتی هر کسبوکار کوچکی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که باید در برنامههای مدیریتی لحاظ شود. بدون در نظر گرفتن این ویژگیها نمیتوانیم اهداف تعیین شده و استراتژیهای هدف گذاری شده را محقق سازیم. برنامه مدیر در نقش کوچ به مدیران جدید سازمانها کمک میکند تا هر چه سریعتر سازمان تحت نظارت خود را بشناسند و از تمامی جریانات پیدا و پنهان آن مطلع شوند. به این ترتیب یک چارچوب کلی از سازمان را در اختیار دارند که حالا بهتر میتوانند برای مدیریت آن تصمیمسازی کنند.
پیشنهاد میکنم:کتاب مدیر در نقش کچ
آموزش کوچینگ مناسب چه کسانی است؟
مدیر در نقش کوچ در واقع یک نوع برنامه آموزشی در سطح مدیران است تا آنها را با روشهای مدرن مدیریت آشنا کرده و به آنها در مدیریت سازمان کمک کند. هر مدیری که آگاهانه برای ارتقاء خود و در نهایت ارتقاء سازمان تلاش میکند، به استفاده از تکنیکهای مدیر در نقش کوچ نیاز دارد. زیرا حالا این مدیران هستند که میتوانند به عنوان افراد آگاه برای ارائه راهکارها و عملیاتی کردن ایدهها دست به کار شوند. توصیه میکنیم که این افراد از برنامههای مدیر در نقش کوچ استفاده کنند.
- مدیرانی که نمیتوانند مشکلات و چالشهای سازمانی و حتی کسبوکار خود را حل و فصل کنند.
- مدیران و یا افرادی که برای رسیدن به هدفی مهم و کلیدی تلاش میکنند.
- مدیران و یا افرادی که نتوانستهاند به هر دلیلی برنامهها و استراتژیهای خود را محقق سازند.
- مدیرانی که به تغییر و اصلاح در ساختار سازمان خود نیاز دارند.
- مدیرانی که نمیتوانند میان کار و زندگی شخصی خود توازنی پایدار را ایجاد کنند.
- افرادی که در وظایف سازمانی خود و یا مدیریت کسبوکار خود سردرگم هستند.
- افرادی که نسبت به کسبوکار فعلی خود بیانگیزه هستند.
یک توصیه برای مدیران موفق
آموزش کوچینگ فقط برای شکست خوردهها و یا تازهکارها نیست. مدیران آگاه از اهمیت یادگیری و ارتقاء دانش علمی و عملیاتی آگاه هستند. این افراد دائماً تلاش میکنند تا هر چه بیشتر از تکنیکهای روز مدیریت سازمانها و نهادهای تجاری و اقتصادی یاد بگیرند.
موفقیت در مدیریت تصادفی نیست و قطعاً به شکل تصادفی هم ادامه پیدا نمیکند. تکنیکهای مدیر در نقش کوچ قبل از آنکه برای شکست خوردهها باشد، مناسب ارتقاء مدیران موفق است. مدیران موفق همیشه به ارتقاء توانمندیهای خود، تحلیل بهتر سازمان، توانایی بهتر برای ارتباط مفید با سازمان و… نیاز دارند و میتوانند از برنامههای آموزش کوچینگ برای این منظور استفاده کنند.