آیا کوچینگ همان مشاور است؟ در غیر این صورت چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ آیا لزوماً هر نوع همفکری برای حل مشکلات را میتوانیم راهکار مشاورهای معرفی کنیم؟ و یا برای بررسی هر نوع چالش در کسبوکارها و یا زندگی شخصی به استفاده از تکنیکهای کوچینگ نیاز داریم؟ تفاوت کوچینگ و مشاوره در چیست؟
اگر هیچ شناختی از کوچینگ یا مشاور نداشته باشید، در همان قدم اول قطعاً با سوالات مطرح شده در ابتدای همین مطلب روبرو هستید. این دو شباهت معنادار عمیق به یکدیگر دارند. تا جاییکه خیلیها تفاوت خاصی میان مشاوره و کوچینگ متصور نیستند. اما اصل ماجرا چیز دیگری است. تفاوت کوچینگ با مشاوره از تکنیکهای اجرا تا نتایج بسیار زیاد است و قاعدتاً هر کدام به جای خود تأثیر مناسبی دارند. برای آنکه با تفاوت کوچینگ و مشاوره آشنا شوید و در نهایت بررسی کنید که کدامیک مناسب شرایط فعلی شما است، در این مقاله از مجموعه بیزینس کوچینگ شوهاز همراه ما باشید. چرا که قصد داریم تا موشکافانه این دو رویکرد به ظاهر مشابه اما در اصل کاملاً متفاوت را بررسی کنیم.
مطالعه کنید :وظایف بیزینس کوچینگ چیست؟
مشاوره چیست؟
مشاوره نوعی همفکری از افرادی است که به دلایلی در زمینههای مختلف صاحب نظر هستند. به هر نوع همفکری لزوماً مشاوره گفته نمیشود. مثلاً همفکری با افراد کمتجربه و یا افرادی که اطلاعات کامل و اشراف کافی بر موضوع ندارند را نمیتوانیم در مقام مشاوره قرار دهیم. به این ترتیب مشاور، فردی آگاه در زمینه شغلی و یا تخصصی است که میتواند به ما در حل مشکلات و چالشهای مختلف شغلی و یا تخصصی کمک کند.
با این رویکرد مشاوره دورنمای تک بعدی دارد. مثلاً هیچ کسی در دنیا وجود ندارد که بر تمامی زمینههای شغلی و یا علمی مسلط باشد. لذا ممکن است که برای مشکلات گوناگون نیاز به مشاوره از افراد گوناگون با زمینههای تخصصی متفاوت داشته باشیم. به این ترتیب وقتی ابعاد مشکل تغییر میکند، نمیتوانیم از خدمات مشاوره یکسان استفاده کنیم. در چنین شرایطی مشاورها افراد متخصص با مهارتی ویژه هستند که ممکن است برای چالشهایی دیگر کارایی نداشته باشند. به این ترتیب صرفاً به کمک مشاور برای پیدا کردن راهکار نیاز نداریم، بلکه از خود مشاور میخواهیم تا راهکار مناسب را پیشنهاد کند.
کوچینگ چیست؟
کوچینگ هم نوعی همفکری برای حل مشکلات و عبور از چالشها و پیدا کردن بهترین راهکارها است. با این تفاوت که متخصص کوچینگ لزوماً فرد مسلط به تخصص کسبوکارها نیست. اما میتواند با تکیه بر مهارتهای کوچینگ و بررسی تمامی شرایط دست به کار شده و بهترین راهکارها را پیدا کند. به این ترتیب کوچینگ یک فرد همه چیز تمام نیست که در یک زمینه تخصصی صاحب نظر بوده؛ اما در زمینههای دیگر نتوان از نظرات آنها استفاده کرد. بلکه فردی با پتانسیل درک مشکلات و بررسی چالشها است که میتواند در همفکری مستمر با شما برای بررسی جوانب گوناگون دست به کار شده و راهکار ارائه کند.
کوچینگ در واقع ابزار خودسازی است. در این تکنیک از همفکری با کوچینگ برای پیدا کردن راهکار کمک میگیریم. کوچ کمک میکند تا افراد بهتر خود و قابلیتهای خود را شناخته و بتوانند برنامه استراتژی هدفمندی را برای خود تهیه کنند. هدف از کوچینگ بهبود مهارتها در مدیریت سازمانی، مدیریت کسبوکارها، ایجاد عزت نفس، افزایش قابلیت رهبری و… است.
مطالعه کنید:چرا باید به بیزینس کوچینگ توجه ویژهای داشته باشیم؟
تفاوت کوچینگ و مشاوره در چیست؟
تا اینجای مطلب به دورنمایی از ماهیت مشاوره و کوچینگ پرداختیم. هر دو نفر یعنی فرد مشاور و یا کوچ برای همفکری هستند. اما تکنیکهای همفکری آنها متفاوت است و قاعدتاً زمینههای کاربردی متفاوتی دارند. برخی از تفاوت کوچینگ و مشاوره را میتوانیم در موارد زیر بیان کنیم:
روش ارائه راهکار
مشاور به ما ماهی میدهد و کوچ به ما ماهیگیری را یاد خواهد داد. هر دو رویکرد خوب هستند، اما باید در جای مناسب استفاده شوند. مثلاً در شرایط بحرانی که نیاز به تصمیمات فوری داریم و باید سریعاً چالشها را برطرف کنیم، قطعاً زمان یادگیری نیست و باید از مشاوره برای رسیدن به بهترین تصمیم استفاده کنیم. اما اگر قرار باشد تا برای هر تصمیمی از خدمات مشاوره استفاده کنیم که دیگر مدیریت ما زیر سوال میرود. لذا در شرایط عادی که باید برای تهیه استراتژی دست به کار شویم و یک برنامه بلند مدت تهیه کنیم و یا سازمان را شناخته و چالشها را بررسی کنیم، میتوانیم از خدمات کوچینگ بهرهمند شویم. زیرا کوچ در کنار ما و همراه ما برای پیدا کردن بهترین راهکارها قدم بر میدارد.
توسعه مهارتهای فردی
توسعه مهارتهای فردی یکی از مهمترین مبحثهای تفاوت کوچینگ با مشاوره است. قطعاً با نظر تخصصی مشاور به راحتی میتوانیم از چالشها عبور کنیم؛ اما آیا توانستهایم که دانش مدیریتی خود و یا مهارت مواجه شدن با مشکلات را یاد بگیریم؟ مشاوره فرصت یادگیری نیست؛ بلکه راهکاری برای خروج از بحران است. اما کوچینگ برای ما فرصتهای یادگیری و ارتقای مهارت را فراهم میکند. اصولاً مشاوره برای حل مشکل و کوچینگ برای ارتقای مهارتهای ما در مواجهه با مشکلات است.
روش برگزاری جلسات
روش برگزاری جلسات کوچینگ و مشاوره نیز با یکدیگر متفاوت است. اگر چه مشاوره رویکرد انفرادی نیز دارد؛ اما عموماً به شکل جلسات عمومی با حضور چندین نفر از مدیران سازمانها انجام میشود. در چنین جلساتی فرد مشاور حاضر است تا نکته نظرات تخصصی خود را ارائه دهد و قاعدتاً در چگونگی تصمیمسازی مدیران نقش ندارد. در واقع مشاوره حالت انفعالی دارد. یعنی فرد مشاور در خلال جلسات نکته نظرات خود را ارائه کرده و در تصمیم سازی بیتأثیر است.
کوچینگ به ندرت در جلسات بزرگ سازمانی حاضر میشود. کوچینگ تمام قد در خدمت توسعه مهارتهای فردی و یا مدیران سازمانی شکل گرفته است. اگر چه ممکن است که جلسات کوچینگ به شکل گروهی برگزار شود؛ اما قطعاً یک جلسه تصمیمساز در جریان امور سازمانی نیست. چرا که مدیران از کوچینگ در پس زمینه برای ارتقاء مهارتهای خود استفاده میکنند تا در جلسات سازمانی با تکیه بر توصیه کوچ برای ارائه راهکارهای مؤثر حاضر باشند. به نوعی مشاور، حضوری علنی اما بدون مسئولیت دارد. این در حالی است که کوچینگ در سایه نشسته است و مسئول توسعه مهارتهای مدیریتی افراد در برنامههای سازمانی است.
تفاوت از نوع نگاه عملیاتی
نگاه عملیاتی کوچینگ و مشاوره با یکدیگر متفاوت است. مشاور بدون در نظر گرفتن مهارتهای مدیریتی افراد برای ارائه راهحل دست به کار میشود. در این صورت ممکن است راهکار خوبی را ارائه کند که به پتانسیل اجرای آن در سازمان و یا در نزد مدیر سازمان وجود نداشته باشد. اما دغدغه کوچینگ، پیدا کردن راهحل نیست. بلکه سعی میکند تا با تکیه بر تواناییهای فردی افراد با قرار دادن هدف و مسئولیتپذیری، آنها را به پیدا کردن بهترین راهکار ترغیب نماید.
چگونگی تمرکز بر مشکلات و چالشها
کوچینگ یک راهکار توسعهی فردی است. لذا قاعدتاً بر روی یک چالش و یا یک مشکل خاص متمرکز نمیشود. بلکه سعی میکند تا با تکیه بر تکنیکهای کوچینگ افراد را از هر نظر ارتقا داده و آنها را به مدیران کارآمدتری تبدیل سازد. وظیفه کوچینگ پیدا کردن راهحل نیست؛ بلکه حاضر است تا افراد را در پذیرش شرایط پیش رو آماده سازد. در مقابل مشاوره بر روی مشکل متمرکز میشود و تمام تلاش آن غلبه بر چالش ایجاد شده است.
تفاوت در چگونگی و نوع تغییرات
یکی از مهمترین جنبهها در تفاوت کوچینگ و مشاوره در تغییرات و تحولاتی است که میتوانند در رفتارهای فردی و یا سازمانی ایجاد کنند. اصولا مشاوره نگاه تک بعدی دارد و نوع تغییرات آن نیز محدود به یک مشکل و یا ارتقای یک هدف در سازمان است. لذا برای حل چندین مشکل یا تأمین چندین هدف باید چندین برنامه مشاورهای استفاده کنیم. این در حالی است که کوچینگ رویکرد کلیتری را دنبال میکند و برای توسعه تمامی مهارتهای فردی همزمان برای ارتقاء جایگاه افراد برنامهریزی کرده و تغییراتی را در تمامی جبههها ایجاد خواهد کرد.
تفاوت از نظر مسئولیت و تعهد
مشاوره و کوچینگ حتی در تعهد برنامههای خود نیز تفاوتهایی دارند. به عنوان مثال مشاور تعهدی برای یادگیری شما و یا ارتقای مهارتهای شما ندارد. او به مشکل متمرکز شده و وظیفه خود میداند که مشکل را مرتفع سازد. اما کوچینگ نسبت به یادگیری و ارتقاء مهارتهای شما متعهد است. کوچ دور از تصمیمسازی نهایی برای ارتقاء فردی و توسعه شخصی دست به کار شده و نسبت به افزایش توانمندیها در همه جبهه ها متعهد است.
تفاوت در تخصصها
مشاور، فردی متخصص است و کوچ فردی مستعد یادگیری تخصصها. مشاور فردی آگاه است و کوچ فرد با قابلیت تحقیق و جستجو. این دو رویکرد متفاوتی در مواجهه با مشکلات تخصصی دارند. مشکلات تا زمانی که در حیطه تخصص فرد مشاور قرار دارد، او بهترین راهکارها را ارائه میکند. اما قطعاً هیچ مسئولیتی و یا توانایی و یا انگیزه در قبال مشکلات خارج از دایرهی تخصص خود ندارد. این در حالی است که کوچ برای همفکری و کمک به یافتن بهترین راهکارها حضور دارد و لزوماً به همه موضوعات مسلط نیست، اما میتواند به عنوان دستیار کنار مدیر سازمان به تحقیق و جستجو پرداخته تا راهکارهای مناسب را شناسایی کند. به این ترتیب نتایج مشاوره سریع مطرح شده، اما تکبعدی است. این در حالی است که کوچ برای گزارش راهکارها به مدت زمان بیشتری نیاز دارد و میتواند انعطافپذیری بیشتری داشته باشد.
چه هنگام از کوچینگ یا مشاوره استفاده کنیم؟
در قدم نهایی پس از مقایسه تفاوت کوچینگ با مشاوره حالا به سوال اصلی خودمان باز میگردیم. اینکه کوچینگ یا مشاوره کدامیک را انتخاب کنیم؟
سازمانها و یا بهتر بگوییم مدیران در هر سطح از سازمانهای بزرگ و یا کسبوکارهای کوچک به حضور هر دو گروه از مشاوره و کوچینگ نیاز دارند. بدون تردید برای تصمیمات در شرایط بحرانی و یا شرایطی که هیچ تخصصی ندارید، باید از نظر مشاور استفاده کنید. به نوعی در تکاپوی تهیه ماهی باشید. اما وقتی قرار است تا برای توسعه مهارتهای خود دست به کار شوید و به نوعی روی خودتان سرمایهگذاری کنید، باید تکنیکهای ماهیگیری را یاد بگیرید. در این صورت شما به حضور کوچینگ نیاز دارید. با این رویکرد مشاوره راهحل کوتاه مدت و کوچینگ توسعه بلند مدت است. در کل میتوانیم زمینههای انتخاب از میان کوچینگ با مشاوره را در موارد زیر خلاصه کنیم:
- برای تغییرات اساسی در رفتار سازمانی و یا عملکرد فردی افراد از کوچینگ استفاده کنید؛ اما برای متمرکز شدن بر اهداف از خدمات مشاورهای بهرهمند شوید.
- برای تدوین استراتژی بلند مدت از خدمات کوچینگ استفاده کنید و برای ارائه راهکارهای کوتاه مدت و اضطراری از خدمات مشاوره بهرهمند شوید.
- برای تغییرات فردی از حضور کوچینگ استفاده کنید و در دورنمای بزرگ سازمانی از خدمات مشاورهای بهرهمند شوید.
مطالعه کنید:مدیر در نقش کوچ چیست؟
توصیههایی برای مدیران آگاه
مدیران آگاه خودشان را از خدمات مشاورهای بینیاز نمیدانند. به هر حال همه ما در همه زمینهها متخصص نیستیم. لذا نیاز است که به نظرات تخصصی کارشناسان گوش فرا دهیم. در عین حال این مدیر آگاه همواره در تلاش است تا مهارتهای خود را ارتقا بخشد. به این ترتیب به حضور کوچینگ نیاز دارد.
مدیران قرار نیست تا همهی کارها را به تنهایی انجام دهند؛ اما لازم است تا در صحبت با کارشناسان توانایی تحلیل شرایط تخصصی را داشته باشند. به این ترتیب توصیه میکنیم تا با بهرهمندی از خدمات کوچینگ جهت توسعه تواناییهای فردی اقدام کنید و به نوعی تبدیل به فردی صاحب نظر شوید. آنگاه میتوانید در تصمیمگیریهای بزرگ در کنار مشاورهها و افراد متخصص حاضر باشید و به خوبی شرایط پیش رو را تحلیل نمایید.